کد مطلب:252486
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:229
بازی سیاسی با شخصیت امام
حسودان، میكربهای آلوده و كثیف جامعه آن عصر كه گرداگرد كاخ خلافت حلقه زده بودند و حاشیه نشینان حریم قصر غضب و ستم و آزمندان و جیره خواران طاغوت خلافت غصب و عناصر ناپاك، پاكی و صفای روح امام بزرگوار دهم شیعه را طاقت نیاوردند و سعایت و بدگویی و دوگویی را نزد خلیفه ستمباره و متملق پرور آغازیدند و ندای شیطانی و القاءات اهریمنی خود را در نظر خلیفه خوب جلوه دادند و در نتیجه با تصمیم خلیفه زودباور ستاره تابنده و درخشان دیگری از ستارگان تابناك بنی هاشم رو به افول نهاد تا آنجا كه پاس
[ صفحه 170]
احترام حضرتش را نگاه نداشتند و خلیفه را بر آن داشتند تا از امام شیعه آزمایشی به عمل آورد.
متوكل این پیشنهاد را پذیرفت و پیغام فرستاد تا امام در كاخ خلافت حضور یابد حضرت آمد و گویا سخنانی چند بین او و متوكل رد و بدل شد هنگام مراجعت از دربار خلافت، مأموران دست نشانده متوكل در مقابلش دری را گشودند كه منتهی به باغ وحش دستگاه خلافت می شد در آنجا شیرها بودند و غرش و فریادشان، غرشی كه گوشها از شنیدن آن به لرزه می افتاد، امام با خونسردی غیر مترقبه ای راه خود را به سوی شیرها ادامه داد و بدون كوچك ترین عكس العملی به میان شیرها آمد خلیفه و اطرافیانش از لابلای شبكه ای كه بر قفس درندگان تعبیه شده بود به او و شیرها نظر دوخته بودند و در كمال تعجب شاهد آن منظره بودند، دیدند درندگان به رسم ادب و احترام گرد او جمع شدند و سكوتی كه حاكی و ناشی از هیبت امام بود آنها را فرا گرفت سر و روی خود را به پای امام می مالیدند، آن گروه دژخیم و جلادان پست سیرت از شدت تعجب به وحشت افتادند دریافتند كه توطئه و نقشه آنها مواجه با شكست شده است و فهمیدند كه نتیجه این طرح جز به ضرر و ذلت و خواری آنها منجر نشد. این دومین آزمایش وحشیانه ای بود كه متوكل در آن بازنده شد. اما باز هم دست از شیطنت و صحنه سازی برنداشتند و برای نیل به مقاصد شوم و اعمال غیر انسانی خود به تدابیر و اندیشه های سیاه دیگری روی آوردند.
بار دیگر تصمیم گرفتند این مرد الهی و آسمانی را به خروج
[ صفحه 171]
و تبعید افكنند، خلیفه را ساختند و واداشتند تا امام را محصور در غل و زنجیر به زندان اندازند و او را هم آغوش تنهائی و غربت و عزلت كنند اما غافل از آن بودند كه:
شیران را چو افكندی به بند
همانند كه گوئی نباشند به بند
شیر، شیر است هر چند كه به بند و زنجیرش كشند. به این حد هم اكتفا نورزیدند همانند جام شوكران، سمی فراهم دیدند و او را به دیار ابدیت فرستادند و او كه به انتظار تقدیر نشسته بود برای ابقاء كاخ عظیم توحید و ادامه رسالت پیامبر بنا به مشیت الهی بدرود حیات گفت و با رحلت خویش جهان اسلام را متأثر و مغموم ساخت.
روح مقدس امام هادی سامرا را خالی از فیوضات ربانی نگذاشت بلكه آثاری جاوید از سخنان زیبا و كرامات محیرالعقول و خارق العاده از خود به یادگار گذاشت كه بسی جای تعمق و تأمل است.
حضرت خود می فرماید: از روی اجبار وارد سامرا شدم و اگر بخواهند مرا بیرون كنند، از روی اجبار و اكراه خارج خواهم شد و این پیامی است به همه نسلها و عصرها كه خلفای جور و ستم، پیشوایان راستین اسلام را با اتكاء به سرنیزه و نیروهای اهریمنی مجبور به نقل و انتقال و خروج و تبعید می نمودند.
با رحلت وی و سیرش به سوی ملكوت اعلی ورقی شكوهمند و درخشان از پارسایی و پرهیزكاری و بخشندگی و دانش بر صفحات تاریخ اضافه شد. (انا لله و انا الیه راجعون).
[ صفحه 172]